کد مطلب:212854 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:28

عقیده هشام بن حکم راجع به سایر صفات امام
هشام بن حكم مطابق عقیده تمام امامیه، امام را اعلم مردم می دانسته و در پاسخ عبدالله بن یزید اباضی هنگامی كه از وی سؤال كرد به چه دلیل امام باید اعلم مردم باشد؟ چنین استدلال نمود:

اگر امام عالم نباشد ممكن است كه در اثر نادانی و جهل به حكمی، شریعت و مقررات دین را منقلب و وارونه سازد؛ بر كسی كه حد واجب است حد اجرا نكند و بر كسی كه حد واجب نیست حد اجرا كند، و كسی را كه باید دستش بریده شود تازیانه زند و كسی را كه تازیانه بر او واجب است دست ببرد [1] بعلاوه اگر جاهل باشد پیروی داناتر بر وی و بر مردم لازم است و با وجود داناتر، او شایسته مقام امامت و پیشوایی نباشد و این گفتار را قول خدای تعالی «افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی فمالكم كیف تحكمون» [2] - آیا كسی كه راهنمایی به حق می كند سزاوارتر است از او پیروی كنند یا كسی كه راه نیابد جز آن كه راهنمایی اش كنند؟ شما را چه می شود؟ چگونه حكم می كنید؟ - تصدیق می كند؛ چه جاهل راه به حق نیابد و خود ناقص باشد، پس چگونه می تواند راهنمایی دیگران را به عهده گیرد و آنان را تكمیل كند. [3] .

هشام بن حكم مانند سایر امامیه معتقد بوده كه امام باید در تمام صفات پسندیده حتی صفاتی كه مربوط به تبلیغ نیست كامل و مقدم بر سایرین باشد. مثلا در شجاعت و سخاوت باید بر دیگران تقدم داشته باشد.

هنگامی كه عبدالله بن یزید اباضی برای این مدعی از هشام بن حكم دلیل مطالبه می كند، او قریب به این استدلال می نماید:

اما جهت اینكه باید در شجاعت بر دیگران تقدم داشته باشد این است كه امام مركز اجتماع و ستاد مسلمانان است و در جنگ، سپاهیان باید به ستاد مراجعه نمایند و چنانكه فرار كند و پشت به جنگ نماید به خشم خداوند برگشته است و روا نیست كه امام به خشم خدا برگردد. اینك كلام خدا را ملاحظه كنید: «یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم الذین كفروا



[ صفحه 413]



حزفا فلا تولوهم الادبار و من یولهم یومئذ دبره الا متحرفا لقتال او متحیزا الی فئة فقد بآء بغضب من الله مأویه جهنم و بئس المصیر» [4] - ای گروه مؤمنان! هرگاه كه در میدان جنگ با سپاه انبوه كفار برخوردید پشت به آنها مكنید و هر كه در آن روز به آنان پشت كند به طرف غضب خدا برگشته و جایش جهنم است كه بد سرانجامی است، مگر آن كه به منظور به كار بردن حیله جنگی باشد و یا بخواهد به گروه خود ملحق شود و همراه آنان بجنگد. [5] .

اما این كه باید در سخاوت بر دیگران تقدم داشته باشد این است كه اگر سخاوت نداشته باشد شایسته امامت نباشد، چه مردم نیازمند به عطا و بخشش امام و رعایت مساوات در تقسیم بیت المال و رساندن حق به حقدار می باشند و این معانی با سخاوت صورت پذیرد؛ چه در صورت سخاوت است كه از حقوق مسلمین و مردم چیزی را برای خود اندوخته نمی كند و در تقسیم بیت المال سهم خود را اضافه بر دیگران قرار نمی دهد. [6] .


[1] اين استدلال برگرفته از كلام اميرالمؤمنين علي (ع) است (رجوع شود به بحارالانوار، ج 68، ص 390).

[2] سوره يونس، آيه 35.

[3] علل الشرايع، ج 1، باب 155، ص 203 - بحارالانوار، ج 25، ص 143 - هشام بن الحكم، عبدالله نعمه، ص 203 - هشام بن الحكم، مرحوم صفائي، ص 44.

[4] سوره انفال، آيات 16 - 15.

[5] علل الشرايع، ج 1، باب 155، ص 204.

[6] علل الشرايع، ج 1، باب 155، ص 204 - هشام بن الحكم، عبدالله نعمه، ص 204 - هشام بن الحكم، مرحوم صفائي، ص 47.

چنين بياني در علت اينكه امام بايد سخي ترين مردم باشد از اميرالمؤمنين (ع) است (بحارالانوار، ج 68، ص 390).